احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن علی بن یوسف الفهری اللَّبْلی النحوی ، مکنی به ابوجعفر. یکی از مشاهیر اصحاب شلوبین . وی از شلوبین و دبّاج و ابواسحاق البطلیوسی و اعلم علم آموخت و از ابن خروف و منذری و جماعتی بمصر و دمشق و مغرب استماع حدیث کرد و معقولات از شمس خسروشاهی فراگرفت و از او وادیاشی و ابوحیان و ابن رشید روایت دارند. و او راست : دو شرح بر فصیح و البغیة فی اللغة و مستقبلات الافعال و کتاب فی التصریف .مولد او به لبله به سال 623 هَ .ق . و وفات او به تونس در محرم سال 699 است . (روضات الجنات ص 83 - 84).
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )علی نوشتگین . وی از سالاران و امراء زمان مسعود غزنوی است . ابوالفضل بیهقی گوید: احمد مردی بود مبارز و سالاریها کرده و ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سلطان ) عمادالدین بن شاه شجاع .رجوع به احمدبن شاه شجاع و به تاریخ مغول تألیف اقبال ص 415 ، 426 ، 431 ، 432 ، 434 ،...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عمادالدین واسطی . رجوع به احمدبن ابراهیم بن عبدالرحمان ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عمر الاسکندری . او راست : انتقاد کتاب تاریخ آداب اللغة العربیة. وانتقاد کتاب تاریخ العرب قبل الاسلام و این دو کتاب د...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) العمری . او راست : سهام السهم الخارقة فی الغرفة الملحدة الزنادقة [ اهل الطرق ]، طبع مطبعة الوطنیة بسال 1295 هَ . ق . (مع...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عمّی . رجوع به احمدبن ابراهیم بن معلی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )عیسی بک طبیب اُسبیتالیه ٔ مجاذیب عباسیه [ القاهره ]و طبیب الأمراض الباطنه در مستشفی عباسی . او راست : أمراض النساء ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عیسی بن خلف . رجوع به احمدبن ابی الروح ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عیسی العکلی . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص 42، 364).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عیناثی . رجوع به احمدبن محمدبن علی بن محمد... خاتون عاملی ... شود.