اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یوسف کاتب ، مکنی به ابوالجهم . صاحب رساله ٔ حسن . و این رساله بقول ابن الندیم یکی از پنج کتابی است که همه ٔ مردم بر خوبی آن همداستانند. و بعربی نیز شعر میگفته و مقل است و دیوان او پنجاه ورقه است . ابن الندیم او را یکی از بلغای عشره ٔ ناس میشمارد و نیز او را رسایلی است . و ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص 372، 373، 378).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمدبن ابی دواد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمدبن سلیمان زبیری .... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمدبن محمدبن یعقوب ... و رجوع به ابوعبداﷲ بریدی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمدبن محمد بریدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ. رجوع به احمد انطاکی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲبن عاصم . رجوع به احمد انطاکی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ خولانی . رجوع به احمدبن غلبون ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ دمشقی . رجوع به احمدبن محمد ثعلبی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعبک . رجوع به احمدبن محمد معروف به ابن الحاج شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعبید. رجوع به احمدبن محمدبن محمد هروی ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.