احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بونی قرشی بن علی (شیخ ...) مکنی به ابوالعباس و ملقب به شیخ محیی الدین . او راست : رسالة الشهود فی الحقائق و کتاب الحروف و العدد و مطلع العزائم و رسالة التجلیات و الرسالةالنونیة فی الحقیقة الانسانیة و الرسالة الجیمیّة و الرسالة اللامیّه و اسرارالادوار و تشکیل الانوار در طلسمات و تنزیل الأرواح فی قوالب الاشباح و التوسلات الکتابیة و التوجهات العطائیة. و مواقف الغایات فی اسرار الریاضات و شرف الشکلیات و اسرار الحروف الوردیات . (کشف الظنون ). و رجوع به احمدبن علی بن بونه ... شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عقبه . رجوع به احمد جمال الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عقده . رجوع به احمدبن محمدبن سعید الهمدانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علویه ٔاصفهانی کرمانی . وی از اصحاب ابوعلی لغذه بود و در اول شغل تأدیب میورزید سپس بخدمت احمدبن عبدالعزیز و د...
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن علی . رجوع به ابن ساعاتی احمد ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به ابن مأمون شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی . مکنی به ابوبکر میمونی برزندی . رجوع به احمد بن علی المیمونی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به احمد بونی ...شود.
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به ظهیر بلخی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به عروضی سمرقندی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به قطب الدوله ابونصر احمد اول ابن علی و آل افراسیاب شود.