احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) جوهری مشهور بابن عیاش . او احمدبن محمدبن عبداﷲبن حسن عیاش بن ابراهیم بن ایوب الجوهری و ازجمله ٔ معاصرین شیخ طوسی است و از او جعفربن محمد الدوریستی روایت کند. او راست : کتاب مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر باقتفای نوشته های علی بن خرّاز قمی درین موضوع و نیز کتاب فی الاغسال المسنونة و غیر آن و از او در بحار و غیره بسیار روایت شده است و اواز جمله ٔ معتمدین اصحاب است . (روضات الجنات ص 17).
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کشفی . رجوع به احمدبن ابی بکربن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کلاباذی حافظ. متوفی بسال 398 هَ . ق . رجوع بروضات الجنات ص 66 س 20 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کلبی . کاتب مأمون خلیفه .یکی از خوشنویسان معروف در خط عربی . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کمال پاشا (1267 - 1341 هَ . ق .). احمد کمال بن حسن بن احمد علامه ٔ اثری یکی از نوابغ مصر. مولد و منشاء و وفات او در قاهره ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )کمال الدین . او راست : الفوائد المظفریة فی حل عقائد تکملة الشاطبیة که نظم غایة الاختصار همدانی است و بسال 806 هَ . ق . ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کمال الدین . رجوع به ابن القلیوبی کمال الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کمال الدین . رجوع به احمدبن عمربن احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کمال الدین . رجوع به احمدبن عمر شیبانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) کمال پاشازاده . رجوع به کمال پاشازاده شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کواکبی (مولی ...). وی پدر مولی ابراهیم کواکبی است و ابراهیم نزد او مقدمات علوم را تلمذ کرد. رجوع بنامه ٔ دانشوران ج...