احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) رسمی افندی . یکی از مشاهیر رجال عثمانی است . مولد او در قصبه ٔ رسمو واقع در اقریطش در سال 1133 هَ . ق . بود، وفات وی در 1203 هَ . ق . او زبان رومی (یونانی عصر) میدانست و مأمور امضای معاهده ٔ قینارجه شد و هم او را برای تبلیغ وفات عثمان خان ثانی و جلوس سلطان مصطفی خان ثالث بسفارت وینه فرستادند و سپس سمت سفیری در برلین داشت و از این سفرهای خویش سیاحت نامه ای کرده است و نیز تاریخ محاربات واقعه ٔ بین روسیه و عثمانی را نوشته است و هر دو کتاب او را هامر بزبان آلمانی ترجمه کرده است و متن سیاحتنامه ٔ اودر پاریس بطبع رسیده است . رجوع بقاموس الاعلام شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۹ ثانیه
احمد حسن الزَّیّات (۲ آوریل ۱۸۸۵ - ۱۲ مه ۱۹۶۸) نویسنده و روزنامهنگار مصری بود. مجلهٔ الرساله را در سال ۱۹۳۳ بنیان نهاد و نویسندگان بزرگی مانند طه حسی...
امین احمد رازی . [ اَ اَ م َ دِ ] (اِخ ) پسر خواجه احمد. مؤلف تذکره ٔ معروف هفت اقلیم است . پدرش از طرف شاه طهماسب کلانتر ری بود و امین اح...
حاجی احمد پاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) رجوع به احمد پاشا حاجی شود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
قاضی احمد لاغر. [ اَ م َ دِ غ َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی لاغر شود.
کلاته حاجی احمد. [ ک َ ت ِ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابراهیم بن احمد. [ اِ م ِ ن ِ اَم َ ] (اِخ ) ابن الحسن . رجوع به رباعی ابراهیم شود.
ابراهیم بن احمد. [ اِ م ِ ن ِ اَم َ ] (اِخ ) هجدهمین سلطان عثمانی . در دوازدهم شوال 1024 هَ .ق . متولد شد و پس از برادر خود سلطان مرادرابع بتخ...
ابراهیم بن احمد. [ اِ م ِ ن ِ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اغلب بن ابراهیم بن اغلب . نهمین پادشاه اغلبی . میل بسیار به آبادی و عمران داشته لی...