احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) زوزنی . مکنی به ابونصربن علی . وی از شعرای عهد عضدالدوله ٔ دیلمی است و در بغداد میزیست . رجوع به قاموس الاعلام شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر ثقفی . رجوع به احمدبن ابراهیم بن زبیر شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالجناب . رجوع به نجم الدین کبری و رجوع به ابوالجناب و رجوع به احمدبن عمر خیوقی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد. رجوع به ابوحامد احمدبن اسحاق ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد. رجوع به احمدبن ابراهیم بن محمدبن عبداﷲ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوحامد. رجوع به احمدبن حسن نیشابوری شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد. رجوع به احمدبن الخضر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد. رجوع به احمدبن علی شبلی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد. رجوع به احمدبن محمد اسفراینی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد. رجوع به احمدبن محمد صاغانی ... شود.
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد. رجوع به احمد خضرویه شود.