احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) (سید) عاصم . مکنی بابوالکمال . او برهان قاطع را بزمان محمودبن عبدالحمیدخان سلطان عثمانی ترجمه کرد و در رمضان 1220 هَ . ق . به ترجمه ٔ ترکی قاموس شروع کرده و در ذی القعده ٔ سال 1225 هَ . ق . آنرا بپایان رسانیده است و نام این ترجمه الاوقیانوس البسیط فی ترجمة القاموس المحیط است . و این ترجمه ای است بی عدیل و حاکی از کمال فضل و احاطه ٔ مترجم . رحمةاﷲ علیه .
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن مجدالدوله شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن جریر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن عمر العتابی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمدبن مسعود وبری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر سامانی . رجوع به احمدبن اسماعیل سامانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر طالقانی . رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم طالقانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر، ملقب بقطب الدوله و مشهور باحمد اول ابن علی . از سلاطین ایلک خانیه ٔ ترکستان (از حدود 401 تا 407 هَ .ق .). رجوع ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر کاشی . رجوع به ابونصر احمد کاشی معین الدین شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونصر، نصرالدوله . رجوع به نصرالدوله ابونصر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابونعیم حافظ اصفهانی . رجوع به ابونعیم احمدبن عبداﷲ... شود.