احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عباسی . حاکم بامراﷲ ابوالعباس . یکی از کسانی که پس از معتصم در مصردعوی خلافت کرد. وی چهل سال و چندماه این دعوی داشت و در 701 هَ . ق . درگذشت و قرب مقبره ٔ سیده ٔ نفیسه مدفون گردید و پس از وی پسرش مستکفی مدعی خلافت بود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۰ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوطاهر. رجوع به احمدبن محمدبن ابراهیم بن سلفه ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوطاهر. رجوع به احمدبن محمدبن العباس ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوطاهر سفیانی ابن محمدبن اسماعیل بن صباح (از مردم سِفیان قریه ای به هرات ) الهروی السفیانی . مولد 281 هَ .ق . وی ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوعامر. رجوع به احمدبن عبدالملک ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به ابن خلکان و رجوع به احمدبن محمد معروف به ابن خلکان ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به ابوالعباس احمدبن متوکل ... و رجوع به معتمد علی اﷲ احمدبن متوکل ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن ابراهیم عینتابی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن ابراهیم نحاس دمشقی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن ابی بکربن محمد ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن ابی بکر حلوانی شود.