احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) فاروقی . عزالدین ابوالعباس احمدبن ابراهیم فاروقی واسطی شافعی صوفی . شیخ عراق . او خرقه از دست شهاب الدین سهروردی پوشید و در حرمین و دمشق و عراق بسیاری از او حدیث شنوده اند و در سال 691 هَ . ق . بدمشق رفت . مشیخت دارالحدیث ظاهره و مناصبی از قبیل تدریس و اعادت داشت و کتب بسیار فراهم کرد پس از آن بعراق شد و بسال 694 هَ . ق . بواسط درگذشت .
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ الزردی اللغوی العلامة النیسابوری ، مکنی به ابوعمرو. از مردم زرد قریه ای از اسفراین روستائی بنیشابور...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ الکاتب . او را رسائلی است . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ المعبدی از نسل معبدبن العباس بن عبدالمطلب بن هاشم . یکی از مشاهیر علم نحو و عربیت بمذهب کوفیان . ا...
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد عبدالمعظمی الانصاری ، مکنی به ابوالعباس نحوی مکی مالکی که نسب او بسعدبن عباده ٔانصاری پیوندد. او تلمیذ ابو...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالمؤمن قریمی ، مکنی برکن الدین . او راست : شرح صحیح بخاری . وفات وی به سال 783 هَ .ق . بوده است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالملک اشعری تبریزی ، مکنی به ابوخلیل . او راست : سراج القلوب .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالواحد صباغ ، مکنی به ابومنصور. او راست . مکاتبة الخاطر و مراقبة الناظر.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالوالی مقدسی ، معروف به ابن جبارة. او راست : فتح القدیرفی التفسیر. وفات وی به سال 728 هَ .ق . بوده ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عتابی ، مکنی به ابوالعباس . وی شرحی بر کتاب سیبویه نوشته است . وفات او بسال 776 هَ .ق . بوده است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عثمان ازدی . رجوع به ابن البناء شود.