اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) فاروقی . عزالدین ابوالعباس احمدبن ابراهیم فاروقی واسطی شافعی صوفی . شیخ عراق . او خرقه از دست شهاب الدین سهروردی پوشید و در حرمین و دمشق و عراق بسیاری از او حدیث شنوده اند و در سال 691 هَ . ق . بدمشق رفت . مشیخت دارالحدیث ظاهره و مناصبی از قبیل تدریس و اعادت داشت و کتب بسیار فراهم کرد پس از آن بعراق شد و بسال 694 هَ . ق . بواسط درگذشت .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمود غزنوی . ابوالفضل بیهقی آرد: در شب امیر محمد را حسب الحکم آورده بودند از قلعه ٔ نغز و بقلعه ٔ غزنین بر...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمود یزدی . رجوع بروضات ص 265 س 16 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مرزوق تلمسانی مالکی ، مکنی به ابوعبداﷲ. متوفی بسال 781 هَ .ق . او راست : شرح کتاب الشفا فی تعریف حقوق ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مروان بن الطیب السرخسی . رجوع به احمدبن الطیب السرخسی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مسروق ، مکنی به ابوالعباس . از عرفای مائه ٔ سیم هجریه است ، زمان معتضد و مکتفی و مقتدر را دریافته . اصل وی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مسعود وبری حنفی ، مکنی به ابونصر. او راست شرحی ممزوج بر مختصر الطحاوی فی فروع الحنفیة در دو مجلد.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن المظفربن محتاج چغانی . رجوع به ابوعلی احمدبن محمدبن المظفربن محتاج چغانی و رجوع به لباب الالباب عوفی ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مظفربن مختار رازی ، مکنی به ابوالمحامد و ملقب به بدرالدین . او راست : مقامات بدرالدین شامل 12 مقامة که ب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن المظفر خوافی ، مکنی به ابوالمظفر. رجوع به ابوالمظفر خوافی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مفرج بن ابی الخلیل النباتی ، مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن الرومیة اموی اندلسی اشبیلی . ابن ابی اصیب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.