احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) فاروقی . عزالدین ابوالعباس احمدبن ابراهیم فاروقی واسطی شافعی صوفی . شیخ عراق . او خرقه از دست شهاب الدین سهروردی پوشید و در حرمین و دمشق و عراق بسیاری از او حدیث شنوده اند و در سال 691 هَ . ق . بدمشق رفت . مشیخت دارالحدیث ظاهره و مناصبی از قبیل تدریس و اعادت داشت و کتب بسیار فراهم کرد پس از آن بعراق شد و بسال 694 هَ . ق . بواسط درگذشت .
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) سُویقی بن محمد. تلمیذ ابوداود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) سهروردی (شیخ ...). یکی از خوشنویسان است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) سهیلی (شیخ ...). ملقب به امیرنظام الدین . دولتشاه سمرقندی در تذکره ٔ خود ص 509 ببعد آرد: امیر اعظم فاضل نظام الدین شیخ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) سیّاری شیعی . رجوع به احمدبن ابراهیم سیاری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) السید. او راست : مفتاح الذهب فی تاریخ ملوک الاسلام و خلفاء العرب طبع مطبعة المعارف بسال 1910 هَ . ق . (معجم المطبوعات...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) سیف الدوله . رجوع به احمدبن سلیمان ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) سیف الدوله . رجوع به احمدبن عبدالملک ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) سیف الدین . رجوع به احمدبن الاسبر تسکینی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) سیف الدین . رجوع به احمدبن شیخ الاسلام قطب الدین ... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) سیف الدین . رجوع به احمد ابهری ... شود.