گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احمد نویسه گردانی: ʼḤMD احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قزوینی رازی معروف به ابن فارس و مکنی به ابوالحسین . او راست : فقه اللغه ٔ صاحبی و آنرا بنام صاحب کرده است ۞ . و رجوع به ابن فارس شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۵ ثانیه واژه معنی احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (بک ) الحسینی (1271 - 1332هَ . ق .) شهاب الدین احمدبن احمدبن یوسف الحسینی الشافعی . او را سوای کتب مطبوعه تصنیفی جلی... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) حضرمی بصری . برادر یعقوب مقری حضرمی . محدث است . رجوع به احمدبن عبدالعزیز شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (حظیره ٔ سلطان ... میرزا) نام حظیره ای به هرات . رجوع به حبط ج 2 ص 304 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) الحفظی . رجوع به زمزمی العجیلی شود. (معجم المطبوعات ). احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) الحفنی . او راست : ارشاد العائلات الی تربیة البنات طبع مصر به سال 1315 هَ . ق ./ 1897 م . (معجم المطبوعات ). احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) الحفنی القنائی احمدبن محمد کرام القنائی الازهری . او راست : الجواهرالحسان فی تاریخ الحبشان و نام تمام آن الجواهر ا... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )حقیری . رجوع به حقیری احمد... شهاب الدین ... شود. احمد احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) حلبی مشهور بسمین . رجوع به احمدبن یوسف بن عبدالدائم ... و رجوع به روضات الجنات ص 85 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) حلبی عطّار مکنی به ابوبکر. او راست : عطرالعروس و انس النفوس . وفات بسال 858 هَ . ق . احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) الحلوانی .رجوع به حلوانی خلوجی و رجوع بمعجم المطبوعات شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۳۸ ۲۳۹ ۲۴۰ ۲۴۱ ۲۴۲ صفحه ۲۴۳ از ۳۱۸ ۲۴۴ ۲۴۵ ۲۴۶ ۲۴۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود