احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قنقرات (خواجه ...). مؤلف حبیب السیر در ج 2 ص 316 آرد که : محمدخان شیبانی چون از توجه میرزا بدیعالزمان بصوب آذربیجان و خلوّ عرصه ٔ جرجان خبر یافت ایالت آن ولایت را بامیر خواجه احمد قنقرات که سالهادر ملازمت خاقان منصور و مظفر حسین میرزا بسر برده بود و در روز واقعه ٔ مرل به وی پیوسته تفویض نمود... و مابین او و سلطان بدیع الزمان میرزا جنگی در حوالی استرآباد روی داد و چون سپاه شاه اسماعیل بدانصوب روی آورد احمد قنقرات سلوک طریق گریز اختیار کرده از دهانه ٔ زرده خاک بطرف یازرودرون رفت و از آنجا بجانب خوارزم توجه فرمود. رجوع بحبط ج 2 ص 317 و 354 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی بکر عالم کردی ، مولد او سهران از بلاد کردستان 1009 هَ . ق . وی به دمشق رفت و به زبان فارسی و عربی ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی بکربن بصیص الزبیدی ملقب بشهاب الدین و مکنی به ابوالعباس . صاحب روضات از بغیة و او از خزرجی آرد که...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی المطوس . مکنی به ابوعثمان . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن بناء ازدی مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن البناء. رجوع به احمدبن عثمان ازدی ...شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن صبیح جرجانی حنفی . رجوع به احمدبن عثمان بن ابراهیم صبیح شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن عمر یقچی مکنی به ابوالمعالی . او راست : قواعد الادلة و شواهد الاحبة در اصول .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمد العثمانی . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص 142 ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان ازدی مکنی به ابوالعباس و ملقب به ابن البناء از حکماء مملکت اسپانیا و علماء مائه ٔ هفتم هجریست در فنون مع...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان ترکمانی . رجوع به احمدبن عثمان بن ابراهیم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان نریزی حافظ فرضی . او از احمدبن الهیثم الشعرانی و یحیی بن عمروبن فضلان التنوخی و از او ابوالفضل الشیبانی ر...