اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مستعلی ابوالقاسم احمدبن مستنصربن ظاهربن حاکم بن عزیزبن معزبن منصوربن قائم بن مهدی . از خلفای فاطمی مصر. مولد او در 469 هَ . ق . و جلوس وی روز عید غدیرخم 487و وفات او در 495 بوده است . در زمان او دولت فاطمیان مختل گردید و ترسایان بر شام مستولی شدند چنانکه در 491 بر انطاکیه و در 492 بر معرةالنعمان و بیت المقدس و در 493 بر حیفا و در 494 بر قیساریه دست یافتندو احمد از عهده ٔ دفع آنان برنیامد تا ایوبیان دست ترسایان و هم فاطمیان را از مصر و شام کوتاه کردند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمربن علی مکی عروضی سمرقندی مکنی به ابوالحسن و ملقب بنظام الدین و متخلص بنظامی . وی از مختصان دربار ملوک غ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن مهیر الشیبانی رجوع به خصاف احمد ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمربن یوسف بن علی الحلی . معروف به ابن کاتب الخزانة. رجوع به روضات الجنات ص 58 س 5 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمربن یوسف خفاف شافعی مکنی به ابوبکر. او راست : کتاب الخصال .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر انصاری قرطبی رجوع به احمد بن عمربن ابراهیم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر بجیری [ ب ُ ج َ ] نبیره ٔ محمدبن عمربن بجیر حافظ و محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر برکات الشامی . او راست : رسالة القول المتناسق فی حکم الصلاة خلف الفاسق و آن در مصر یا دمشق بطبع رسیده است ....
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر بصری نحوی . یاقوت گوید: روی عنه ابوبشر عن ابی المفرح الانصاری ۞ عن ابن السکیت روی عنه ابوعبداﷲ محمّدبن ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر حنفی . رجوع به احمدبن عمر شیبانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر خیوقی صوفی . رجوع به نجم الدین کبری و رجوع به ابوالجناب و روضات الجنات ص 81 و مجالس المؤمنین وتاریخ گز...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.