احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نظام الدین بن ابراهیم بن سلام اﷲبن عمادالدین مسعودبن صدرالدین محمدبن غیاث الدین منصور شیرازی حسنی ملقب بسلطان الحکما و سیدالعلماء. او در ایران شهرت عظیم و مکانتی بزرگ داشت . وی را مؤلفات بسیار است از آن جمله اثبات واجب در سه نسخه کبیر و صغیر و متوسط. وفات او در 1015 هَ . ق . و برادرش امیر نصیرالدین در 1023 درگذشته است . و آندو برادررا بشریف رضی و مرتضی تشبیه میکردند. (خلاصةالاثر).
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) میدانی . رجوع به احمدبن محمدبن احمد... میدانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) میکائیل . رجوع بتاریخ بیهقی چ فیاض ص 535 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) میکالی . رجوع به احمدبن علی بن اسماعیل میکالی و احمدبن علی میکالی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) المیهی . رجوع به میهی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نائب قریب ویسی شاعر. او راست : قراضة الذهب فی علمی النحو و الادب که در 1049 هَ . ق . از تألیف آن فارغ شده است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ناصح الدین . رجوع به ابوبکر ناصح الدین ... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ناصر. رجوع بشهاب الدین احمد ناصر شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) الناصربن المرتضی . او پس از برادر خویش ابوالقاسم محمد قایم مقام او در امامت زیدیه ٔ یمن گردید. رجوع بحبط ج 1 ص 300 شود...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ناصرالدین . رجوع به احمد ترمذی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) الناصر رسولی . هشتمین از رسولیان یمن (803 - 829 هَ . ق .).