احمدآباد
نویسه گردانی:
ʼḤMDʼABAD
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قریه ای بچهار فرسخ جنوبی ارسنجان است . (فارسنامه ).
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء ریوند از نواحی نیشابور در نزدیکی بیهق و آن آخرین حدود ریوند باشد. (مراصد ص 16) (معجم البلدان ...
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء قزوین و تا این شهر سه فرسخ مسافت دارد و آنرا ابوعبداﷲ احمدبن هبةاﷲ الکمونی القزوینی بنا کرده...
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) حاکم نشین ناحیتی است بهمین نام در هندوستان تابع حکومت بمبئی . این شهر در کنار نهر سابرمتی ۞ در پنجاه میلی شمال...
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ناحیه ای است نزدیک کوفه چنانکه ابن الاثیر در حوادث سال 285 هَ . ق . آورده : کان بالکوفة ریح صفراء فبقیت الی الم...
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) محله ای است در مشرق شهر اصفهان .
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قریه ای است بیک فرسنگی مشرق ده رم . (فارسنامه ).
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) یکی از قراء فیروزآباد است و در فارسنامه در قسمت بلوک فیروزآباد آمده که این بلوک مشتمل است بر بیست ودوقریه ٔ آبا...
احمدآباد.[ اَ م َ ] (اِخ ) دیهی در سه فرسخ و نیمی سروستان .
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) یکی از دیههای بلوک سرحد چهاردانگه یا چهارناحیه در شش فرسخی جنوب شرقی قریه آسپاس .
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قریه ای بیک فرسنگی مغرب شیراز.