اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمر

نویسه گردانی: ʼḤMR
احمر. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هشام از مردی و او از اسلم روایت کند: کان معنا رجل یقال له احمر بأساً، و کان شجاعاً، و کان اذا نام غطّ غطیطاً منکراًلایخفی مکانه ... فاذا بُیّت الحی ّ صرخوا: یا احمر! فیثور مثل الأسد لایقوم لسبیله شی ٔ. و «احمر بأسا» چنانکه مقریزی توهم کرده اسم مرکب نیست بلکه مراد آن است که وی بعلت بأس خویش احمر نامیده شده است . رجوع به امتاع الاسماع مقریزی جزء1 ص 389 متن و حاشیه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اهمر. [ اَ م َ ] (اِ) شغال را گویند وآن جانوریست مانند سگ لیکن از سگ کوچکتر است . (برهان ) (هفت قلزم ). و رجوع به انجمن آرا و آنندراج شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.