اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اخس

نویسه گردانی: ʼḴS
اخس . [ اُ خ ُ ] (اِخ ) (بمعنی خوب ) لقب اردشیر سوم هخامنشی که ظاهراً یونانی شده ٔ کلمه ٔ وَهوک َ فارسی هخامنشی است . رجوع به اردشیرسوم و ایران باستان ص 74، 952، 954، 955، 956، 1140،1152، 1153، 1155، 1157، 1158، 1164، 1165، 1179، 1183، 1214، 1324، 1360، 1430، 1449، 1629، 1637، 1644، 1872، 1883، 1936، 1943، 1954، 2018، 2124 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اخس . [ اَ خ َس س ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خسیس . زبون تر. فرومایه تر. خوارتر. (غیاث اللغات ). ارذل . خسیس تر : نتیجه تابع اخس ّ مقدمتین است ....
امکان اخس . [ اِ ن ِ اَ خ َس س ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (قاعده ...) قاعده ای است . که صدرا در مقابل قاعده ٔ امکان اشرف وضع کرده است . (از فر...
اخص . [ اَ خ َص ص ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خص و خصوص . خاص تر. (غیاث ). مخصوص تر. ویژه تر. گزیده تر. || کلی که نسبت به کلی دیگری دارای ...
امکان اخص . [ اِ ن ِ اَ خ َص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ممکن و ممکن اخص و امکان خاص شود.
توحید اخص الخواص . [ ت َ دِ اَ خ َص ْ صُل ْ خ َ واص ص ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توحید خاص . توحید خواص . رجوع به توحید عیانی کشفی و توحید و دیگ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.