اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اخمو

نویسه گردانی: ʼḴMW
اخمو. [ اَ ] (ص نسبی ) در تداول عامه ، آنکه هماره ابرو درهم کشیده دارد. که بسیار اخم کند. بداخم . عبوس . کاسف الوجه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اخم و تخم . [اَ م ُ ت َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) عُبوس و ترش روئی .
اخم و رو کردن . [ اَ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عُبوس کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.