اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اخمه رو

نویسه گردانی: ʼḴMH RW
اخمه رو. [ اَ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) ترش رو. تنگخو. بدخو. ترش رخساره . تلخ ابرو. تلخ جبین . برج زهرمار. کالح . عبوس .
- اخمه رو کردن ؛ روی ترش کردن :
نیاید چو بر صفحه خط زآن نکو
چو مسطر بکاغذ کند اخمه رو.

ملاّ طغرا.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.