اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ادات

نویسه گردانی: ʼDʼT
ادات . [ اَ ] (ع اِ) اَداة. آلت . آلت حصول . (وطواط). آلت حصول چیزی . افزار. ابزار. دست افزار. (بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). ساز. سازکار. ساختگی . ج ، ادوات : هر دو یگانه ٔ روزگار بودند در همه ٔ ادوات فضل . (تاریخ بیهقی ص 101). و دیگر ادوات بزرگی و مهتری دانیم که ما را معذور دارد [ قدرخان ]. (تاریخ بیهقی ص 217).
- ادات بناء ؛ اسباب او.
- ادات حرب ؛ سلاح جنگ : قال التنوخی : و کان [ ابن الجراح احمدبن محمد ] احدالفرسان یلبس اداته و یرکب فرسه و یخرج الی المیدان و یطرد الفرسان . (معجم الأدباء یاقوت چ مارگلیوث ج 2 ص 79 س 2).
- ادات نجار ؛ آلات او.
|| سبب . || یکی از اقسام کلمه که در اصطلاح نحویین حرف گویند. به اصطلاح علمی حرف که در مقابله ٔ اسم و فعل باشد و آن لفظی است که بدان اسم را بفعل ربط دهند. (غیاث اللغات ). در نزد علماء نحو و ارباب منطق حرف باشد که یکی از اقسام سه گانه ٔ کلمه است و در مقابل اسم و فعل ایراد شود. (کشاف اصطلاحات الفنون ). ج ، اَدوات .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عادات . (ع اِ) ج ِ عادة. رجوع به عادت و عادة شود : در این دخمه خفته ست شداد و عادکزو رنگ و رونق گرفت این سواد. نظامی .برانداختم دخمه ٔ عاد ...
ادات لو. [ ] (اِخ ) طائفه ای چادرنشین و زارع در حوالی مشکین آذربایجان ، دارای 200 خانوار. ییلاق آنان به سنبلات و قشلاقشان مُغان است . (جغ...
ادات تشبیه . [ اَ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلمه ایست ماننده کردن چیزی را بچیزی و صاحب غیاث اللغات گوید: لفظی که بر تشبیه دلالت ...
عدات . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِعادی . عداة. دشمنان . رجوع به عداة شود : انبیا را امتحان کرده عدات تا شده ظاهر ازیشان معجزات .مولوی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.