اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ادره

نویسه گردانی: ʼDRH
ادره . [ اُ رَ / اَ دَ رَ ] (ع اِ) دبّگی . دبه خایگی . بادخایگی . ورم بیضه . فتق . غری . بادگندی . (مهذب الاسماء). قیله . نفخة فی خصیته . (مهذب الاسماء). قلیط. باد خصیه . تَناس . علتیست که در خایه پیدا شود بواسطه ٔ نزول باد یا رطوبت در کیسه ٔ خایه . بزرگ شدن کیسه ٔ خایه و ریختن آنچه در بالاست بواسطه ٔ اتساع مریطاء در آن کیسه . بزرگ شدن خایه از حد خود بسبب عروض باد و رطوبت . (از شرح نصاب ) (غیاث اللغات ). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: ادرة، بضم الف و سکون دال مهمله ، بادیست که در خایه عارض شود. و مردم آنرا قیل نامند و در زبان پارسی این عارضه را دبّه خوانند و ادرةالماء که به ادرةالدوالی نیز معروفست ریزش رطوبات زیاد در رگهای هر دو خایه باشد، چنانچه در بحرالجواهر گفته . و گاه باشد که بین ادره و قیله فرق نهند. شرح آن در فصل لام از باب قاف بیاید - انتهی . بیماری است که بسبب شکافته شدن پوست تنک زیرپوستی که بر آن موی زهار است روده ها در آوند خایه افتاده باشد و در فارسی دبه گویند و آن نمیشود مگر در جانب چپ یا بیماری فتق است که در یکی از دو خایه رسیده باشد. رجوع به قیله شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ادره پل . [ ] (اِخ ) ادره پول . اتره پول . قصبه ای در 60 هزارگزی شمال شرقی صوفیه به بلغارستان در دامنه ٔ کوهی بهمین نام ، صاحب 2000 سکنه ...
ادره کان . [ ] (اِخ ) (قریه ٔ...) قریه ای بمسافت کمی در شمال مرو است .
آدره . [ دِ رَ ] (ع ص ) شبی سرد. (مهذب الاسماء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.