ادة
نویسه گردانی:
ʼD
ادة. [ اِدْ دَ ] (ع ص ، اِ) اِدّ. سختی . || کار زشت . || عجب . شگفت : داهیة اِدَّة؛ آفت و بلای بزرگ . ج ، اِدَد.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
اده . [ اِدْ دَ ] (اِخ ) جبرائیل . راهب یسوعی از خاندان ادّه ٔ مارونیه لبنانیة. او راست : القواعد الجلیةفی علم العربیة که در مطبعةالیسوعیین بیر...
اده . [ اِدْ دَ ] (اِخ ) نجیب بن بشارة (دکتر). متخصص فن ّ ولادت و امراض زنان در قاهره . خاندان اده در بیروت و لبنان شهرت دارند و اصل آن از ...
آده . [ دَ / دِ ] (اِ)چوب بلند افقی که دو سر آن بر دو چوب افراشته و عمودی استوار کنند تا کبوتران و دیگر پرندگان بر آن نشینند. و آن را اَده ...
اده بالی . [ ] (اِخ ) یکی از پیشوایان و رؤسای علما و مشایخ عثمانی . مولد او قره مان . او پس از فراگرفتن مقدمات علوم بشام رحلت کرد و از عل...
عده بودن. (اصطلاح فِقه اسلامی) عده دار بودن زن. زنی که در حال عده است (یا در عده است) شرعاً مجاز به ازدواج جدید نمی باشد. در صورت طلاق، مدت عده معمولا...