اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اذ

نویسه گردانی: ʼḎ
اذ. [ اِ ] (ع حرف ربط) چون . برای آنکه . || آنگاه . و آن برای زمان ماضی است و گاهی برای مفاجاة آید بشرط که در جواب بینا یا بینما واقع شود و قد تکون زائدة نحو اذ واعدنا موسی (قرآن 51/2)؛ ای واعدنا. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
در آوانگاری زبان اقلید کنایه از این است که از آغاز کار پیداست که پایان خوبی ندارد
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خارج از موضوع حرف زدن . [ رِ اَ م َ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در ضمن محاوره مطالبی گفتن که بموضوع بحث ارتباطی ندارد. پرت صحبت کردن . حرفهای...
به حالتی گفته می‌شود که کسی در تلاش برای کسب سود زیاد، ناگهان دچار خسران و ضرر شدیدتری می‌شود
در مناطق غربی کشور حلوای کم ارزشی از نظر بها می پزند که تنها برای پر کردن شکم از شر گرسنگی می خورد و بس. بنابراین اگر آدمی از شدت گرسنگی در حال مرگ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
گردن از مو باریکتر داشتن . [ گ َ دَ اَ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از عذر و کراهت نداشتن در قبول آنچه گویند. مطیع بودن . منقاد بودن : در طینت ...
پای کسی را از جائی بریدن . [ ی ِ ک َ اَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) آمد و شد وی را از آنجا منقطع کردن .
اعتراض کلام قبل از اتمام . [ اِ ت ِ ض ِ ک َ ق َ اَ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )صاحب حدائق السحر آرد: این عمل را ارباب صناعت حشو نیز خوانند و...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.