اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اذماء

نویسه گردانی: ʼḎMAʼ
اذماء. [ اِ ] (ع مص ) سخت زدن کسی را. (منتهی الارب ). نیمه جان گذاشتن کسی را. بر باقی جان گذاشتن کسی را. (منتهی الارب ). بر باقی جان گذاشتن نیم مرده ای را.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
بخت آزما. [ ب َ زْ / زِ ] (نف مرکب ) بخت آزمای . که بخت خود را آزماید. آزماینده ٔ بخت .
جنگ آزما. [ ج َ زْ / زِ ] (نف مرکب ) جنگجو. جنگاور. مخفف جنگ آزماینده : شنیدم ز جنگ آزمایان پیش که از زور تن زهره ٔ مرد بیش .نظامی .
دانش آزما. [ ن ِ ] (نف مرکب ) آزماینده ٔ دانش . آزماینده ٔ علم و فضل . امتحان کننده ٔ دانش . علم آزما : نسبت خاقان بمن کنند گه فخرور نگرد دانش آ...
آزمایش کننده ی ارد
شنوائی آزما. [ ش َ / ش ِ ن َ زْ / زِ ] (اِ مرکب ) ۞ نام دستگاهی است که دکتر «کلر» بمنظور تعیین درجه ٔ شنوائی ساخته است اما به دقت شنوائی س...
دروغ آزما. [ دُزْ / زِ ] (نف مرکب ) دروغ آزمای . آزماینده ٔ دروغ . به دروغ پردازنده . دروغگو. رجوع به دروغ آزمای شود.
در تداول زنان جن و پری را از ما بهتران گویند که در کنار دیگر موجودات خیالی و افسانهای عامیانه در ادب فارسی/عربی و کشورهای خاور نزدیک به اشکال گوناگون ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.