ارتباط
نویسه گردانی:
ʼRTBAṬ
ارتباط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رَبط. بستن . بربستن . ببستن : و در قصبه ٔ جشم او را ارتباط کردند و مدتی اورا و لشکر او را مواجب و اخراجات و علوفات مهیا داشتند و با وی اتصال مصاهرت ساختند. (از تاریخ بیهق ). بستگی . (غیاث ). بستن چیزی را با چیزی دیگر : و یرتبط النعمة بما یقررها و یهنیها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299). || مواصلت کردن : سیدهادی با قصبه آمد و پدر من او را ارتباط کرد... و او را فرزندان و ذیل و عقب پدید آمد. (تاریخ بیهق ). || ربط بکسی دادن بدوستی : جدّمرا... از نیسابور بلطایف و کرامات بسیار با بیهق آورد و او را بمساعی خوب ارتباط فرمود و میان ایشان مکاتبات است در اخوانیات . (تاریخ بیهق ). || ارتباط فرس ؛ معین کردن اسب بر رباط. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آبست ābast (سغدی) گرانش gerānŝ (سغدی: grānŝ) ***فانکو آدینات 09163657861
خط ارتباط. [ خ َطْ طِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مسیری که واسطه ٔ ارتباط یک واحد است در لشکرکشی با سایر قسمتها بخصوص مرکز فرماندهی . (یا...
معادل اینترنت در زبان انگلیسی
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.