ارتجاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اشتربفروختن و به بهای آن دیگری خریدن سود را. فروختن ناقه و ببهای آن دیگری خریدن . (منتهی الارب ). || عطا که داده باشی بازستدن . (زوزنی ). بخشیده را بازگرفتن . || بازگردانیدن . (زوزنی ) (غیاث ). واگردانیدن . || بازگشتن . بازگشت . || (اِ) عکس العمل
۞ .
-
قابل ارتجاع ؛ لمس . خم پذیر.
-
قابلیت ارتجاع ؛
۞ خم پذیری .