اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارتجاع

نویسه گردانی: ʼRTJAʽ
ارتجاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اشتربفروختن و به بهای آن دیگری خریدن سود را. فروختن ناقه و ببهای آن دیگری خریدن . (منتهی الارب ). || عطا که داده باشی بازستدن . (زوزنی ). بخشیده را بازگرفتن . || بازگردانیدن . (زوزنی ) (غیاث ). واگردانیدن . || بازگشتن . بازگشت . || (اِ) عکس العمل ۞ .
- قابل ارتجاع ؛ لمس . خم پذیر.
- قابلیت ارتجاع ؛ ۞ خم پذیری .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قابل ارتجاع . [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) ۞ (اصطلاح فیزیکی ) جسم ... ارتجاع پذیر. برگشت پذیر. رجوع به قابلیت ارتجاع شود.
قابلیت ارتجاع . [ ب ِلی ی َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) استعدادبازگشت داشتن . خاصیتی است که به واسطه ٔ آن بعضی اجسام پس از رف...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.