اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اردوان

نویسه گردانی: ʼRDWʼN
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) اصغر آخرین پادشاه اشکانی به روایت ثعالبی در غرر اخبار ملوک الفرس و مطهربن ظاهرالمقدسی در کتاب البدء و التاریخ (جزء3 ص 155) و ابن اثیر (در تاریخ کامل ، جزء1 ص 127) و حمزه در جدول چهارم از کتاب سنی ملوک الارض و ابوعلی مسکویه در تجارب الامم (ج 1، ص 78) و طبری درتاریخ الامم والملوک (جزء2 ص 11) و جاحظ در کتاب التاج (ص 29). رجوع به اردوان پنجم و ایران باستان ص 2546، 2552، 2556، 2564، 2567، 2568، 2570، 2571 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دوم پادشاه اشکانی و اواشک هشتم است . ژوستن گوید (کتاب 42، بند2) وی بعد ازفرهاد (متوفی به سال 127 ق . م .) عموی خو...
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) سوم . اشک هیجدهم . چون اشک هفدهم وُنُن اول بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد، بعلت آنکه وی به اخلاق رومی عادت کرد...
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) کبیر. رجوع به اردوان بزرگ شود.
اردوان در سغدی: اَزتِوان artevAn و اردوان ardavAn؛ در مانوی: اَردَبان ardabAn؛ در پهلوی: اَرتَپان و اردوان artapAn، ardavAn. و به معنی راست پیروز، کسی...
کاخ اردوان . [ خ ِ اَ دَ ] (اِخ ) در بیت ذیل آمده : آبیست پیش خنجر او تیغ اردشیرخاکیست پیش منظر او کاخ اردوان . خواجوی کرمانی .در سلسله ٔ اش...
اردوان اول . [ اَ دَ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی و او اشک سوم است . وی پس از پدر خود تیرداد (متوفی به سال 214 ق .م .) بتخت نشست . در...
اردوان پنجم . [ اَ دَ ن ِ پ َ ج ُ ](اِخ ) اشک بیست ونهم . آخرین پادشاه اشکانی . پس از اینکه بلاش چهارم درگذشت دو پسر او، بلاش و اردوان ، مدع...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.