اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارزه گر

نویسه گردانی: ʼRZH GR
ارزه گر. [ اَ زَ / زِ گ َ ] (ص مرکب ) اندایش گر. گچ مالنده . (برهان ). کسی که کاهگل و گچ در جایی مالد. (برهان ) (جهانگیری ) (مؤید الفضلاء).کلاّس . (دهار). || نازک کار، مقابل سِفت کار. || اندیشه گر و متفکر. (شعوری از فرهنگ محمودی ). || کج اندیش (؟). (نسخه ٔ میرزا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
علی عارزه گر. [ ع َ ی ِزَ گ َ ] (خواجه ...) (اِخ ) اصفهانی . آنگاه که سلطان سعید به خراسان رسید، مدتی جشن و سرور برپا کرد و دراین جشن ها هر ک...
آرزه گر. [ زَ / زِ گ َ ] (ص مرکب ) اندودگر. کاهگل کار.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.