اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارط

نویسه گردانی: ʼRṬ
ارط. [ اَ رِ ] (ع اِ) رنگی است مانند رنگ اَرطی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ارت خشت سو. [ اَ ت َ ش َ ] (اِخ ) ۞ نام اردشیر(اول ) هخامنشی بزبان عیلامی . (ایران باستان ص 907).
اغراج ارت . [ ] (اِخ ) منزلی است به تغزغز، و هرگز از برف خالی نبود و اندر وی ددگان وگوزنان بسیارند. (حدود العالم ). || و نیزنام کوهی است...
ارت میزیوم . [ اَ ت ِ ] (اِخ ) ۞ دماغه ای در ساحل شمالی جزیره ٔ اوبِه ، که در قرب آن یونانیان بحریه ٔ خشیارشا را شکست دادند (در 480 ق . م .)...
ارت نوبچات . [ اَ ت َ ن َ وَ ] (اِخ ) پسر نِموپَت از خاندان فراتاکار. رجوع به ایران باستان ص 2627 شود.
ستاره صنعت
ارت کری بانت . [ اُ ت ُ ک ُ] (اِخ ) ۞ جزو ایالت دهم از ایالات هخامنشی . رجوع به ایران باستان ص 1473 شود.
ارت آدیس توس . [ اُ ت ُ آ ] (اِخ ) ۞ ارتوآدیست . ارادشس بن واگارشک (وال ارشک ). پادشاه ارمنستان معاصر مهرداد دوم (بزرگ ). ژوستن (کتاب 42، بند...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.