اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارقاء

نویسه گردانی: ʼRQAʼ
ارقاء. [ اِ ] (ع مص ) خشک و ساکن گردانیدن اشک را. (منتهی الأرب ). واایستادن خون و اشک . (تاج المصادر بیهقی ). استادن اشک و خون . (زوزنی ). || ارقاء عَرَق ؛ برداشتن خوی . || ابوالشرف ناصح بن ظفربن سعد منشی جرفادقانی ، مترجم تاریخ یمینی ، ارقاء را به معنی بلند گردانیدن و ارتقاء دادن آورده است : شیخ ابوالحسین عتبی در ترتیب و تمشیت کار و اعلای دَرَجت و ارقای مرتبت او جدّ بلیغ نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 51). در حسن ایثار و لطف اصطناع و تدریج مکانت و ارقای مرتبت او میفزود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 397 نسخه ٔ چاپی و نسخه ٔ خطی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ارقاء. [ اَ رِق ْ قا ] (ع ص ، اِ) ج ِ رقیق . بندگان . مملوکان : نخاس ... کنیزکی را بر دیگری مزیّت میدهد و چون از وی وجه رجحان و مزیّت این بر...
ارغاء. [ اِ ](ع مص ) ببانگ و فریاد آوردن . (منتهی الأرب ). ببانگ آوردن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). ببانگ آوردن شتر. (زوزنی ). || ناقه دادن...
ارغا. [ اَ ] (اِ) جوی . (جهانگیری ). جوی آب . (برهان قاطع). ارغاو. ارغاب . ارغاف : بر دو رخسارش دو ارغا زآب چشم رفته از دست خیالش خواب چشم .ش...
عرقا. [ ع ِ ] (اِخ ) نام قصبه ای در حوالی دمشق . (ناظم الاطباء). ظاهراً همان عِرقة است . رجوع به عِرقة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.