گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ارمن نویسه گردانی: ʼRMN ارمن . [ اَ م َ ] (حرف ربط + ضمیر) مخفف ((اگر من )) باشد در محاورات . (برهان ) : ای دل بهوای ارمن ار من باشم خالی نکنم ز دل حزن زن باشم وی چرخ اگر بحیله بیرون نکنم گاو تو از آن خرمن خر من باشم .طغرل سلجوقی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی ارمن ارمن . [ اَ م َ ] ۞ (اِخ ) ارمنستان . ارمینیه . ارمنیه . ولایتی است از کوهستان آذربایجان و مولد شیرین مشهور آنجا بوده و ابریشم ارمنی منسوب ... شاه ارمن شاه ارمن . [ هَِ اَ م َ ] (اِخ ) لقب ابوالفتح موسی بن ملک العادل ابوبکربن ایوب . این لقب در تاریخ 625 هَ .ق . بر روی اسطرلاب سوریا منقوش ... ارمن ساکات ارمن ساکات . [ ] (اِخ ) موضعی در جنوب قهقهه ، در مسیر راه آهن عشق آباد. شاه أرمن شاه أرمن . [ هَِ ءَ م َ ] (اِخ ) نام افراد سلسله ای که در ارمنستان فرمانروایی داشتند و بدست ایوبیان منقرض گردیدند. لین پول در طبقات سلاطین ... کرمن و ارمن کرمن و ارمن . [ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مغرب و مشرق . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود