اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارهان

نویسه گردانی: ʼRHAN
ارهان . [ اِ ] (ع مص ) گرو کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). بگرو نهادن . (کنزاللغات ). || گرو بستن با کسی فرزند خود را: ارهن ولده به . (منتهی الارب ). || سلف دادن در چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). بها پیش دادن . (منتهی الارب ). پیشی خواستن . (کنز اللغات ). || دایم شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ثابت ودائم داشتن چیزی را (چنانکه طعام و شراب ). || سست گردانیدن . (منتهی الارب ). || ارهان در سلعه ؛ گران کردن متاع را. (منتهی الارب ). || گران خریدن . (آنندراج ). || در تهلکه انداختن . (آنندراج ) (کنز اللغات ). || ارهان میت ؛ درآوردن مرده در گور. (منتهی الارب ). || اَرْهَن َ فلاناً ثوبه ؛ دفع کرد جامه را بسوی وی . (منتهی الارب )؛ دفعه الیه لیرهنه . (تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عرهان . [ ع ُ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . و کلمه ٔ آن در عربی شناخته نیست . (از معجم البلدان ).
صادق ، شریف، درستکار
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.