اری
نویسه گردانی:
ʼRY
اری . [ اَرْی ْ ] (ع اِ) طعامی که در بن دیگ چسبد از سوختگی . ته گرفتگی . ته دیگ . || شهد. (غیاث اللغات ). شهدی که جمع کند آن را زنبور در شکم خود و بیرون آورد، یا شهدی که در اطراف خانه ٔ زنبور چسبیده بود. انگبین . (مهذب الاسماء). عسل . || نمی که بر درخت افتد. (منتهی الارب ). || آنچه از مأکول که از دست یا دهان افتد گاه خوردن و آنرا لطاخه نیز گویند.
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
برنج آری . [ ب ِ رِ آ ] (اِ مرکب ) کسی که از دنبال اردویی رود و حمل غله و حبوب می کند. (از ناظم الاطباء).