اریش
نویسه گردانی:
ʼRYŠ
اریش . [ اَ ی َ ] (ع ص ) مرد بسیارموی در هر دو گوش و روی . || سست . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
اریش . [ اَ ] (ص ) زیرک . هوشیار. (برهان ) (سروری ) (مؤید الفضلاء). عاقل . اریس . اَرِش . (برهان ). هوشمند. ذکی ّ.
اریش آنتون پاول فون دنیکن[۱] (به آلمانی: Erich Anton Paul von Däniken) نویسنده کتابهای نظریات فضانوردی باستانی است.
اولین اثر فون دنیکن ارابه خدایا...
عَریش (نام باستانی: رینوکولورا[۱]، یا: رینوکورورا[۲]) مرکز استان شمال سینا و بزرگترین شهر در شمال شرقی شبهجزیرۀ سینا، در ساحل دریای مدیترانه. جمعیت ...
عریش . [ ع َ ] (ع اِ) کزابه . (منتهی الارب ). کجاوه و چیزی شبیه به هودج . (ناظم الاطباء). مرکبی چون هودج که آن را ازبرای زنان سازند تا ب...
عریش . [ ع َ ] (اِخ ) (الَ ...) شهری است که اولین عمل مصر از ناحیه ٔ شام بر ساحل دریای روم و در میان رمل و ریگستان بوده است . و در وجه ت...