اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

از آن پس

نویسه گردانی: ʼZ ʼAN PS
از آن پس . [ اَ پ َ ] (ق مرکب ) بعد. سپس :
دل و جنگ و کین را بیکسو نهاد
وز آن پس نکرد او ز پیکار یاد.

فردوسی .


وز آن پس بزرگان شدند انجمن
ز آموی تا شهر چاچ و خُتن .

فردوسی .


وز آن پس بدو گفت کز میمنه
سواران بسیار و پیل و بنه ...

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.