ازبک
نویسه گردانی:
ʼZBK
ازبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) (اتابکی ...) بانی محله ٔ ازبکیه در قاهره . (کتاب التاج چ احمد زکی پاشا ص 78 ح و ص 244).
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ازبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) طایفه ای از تاتار. رجوع به اوزبک شود. - مثل ازبکها ؛ تشبیهی مبتذل ، که از آن بدپیراسته بودن موی بروت و ریش و سر...
ازبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) (اتابک ...) والی تبریز بزمان حمله ٔ مغول : و چون لشکریان مغول در زنجان و اردبیل و سراة مراسم قتل و غارت بجای آوردن...
ازبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) (اتابک ...) جهان پهلوان بن اتابک محمد: چون اتابک محمد ده سال فرمانفرمای عراق و آذربایجان بود و در ذی حجه ٔ سنه ٔ احد...
ازبک خان . [ اُ ب َ ] (اِخ ) از امراء مغول برادر حامکبو. (حبیب السیر جزو اول از ج 3 ص 19).
جامع ازبک . [ م ِ ع ِاُ ب َ ] (اِخ ) مسجدی است که امیر ازبک حدود سال 882هَ .ق . بنا کرده است . این مسجد در «شارع الموسکی » در میدان «الملکة ف...
خان ازبک . [ ن ِ اُ ب َ ] (اِخ ) یکی از پادشاهان ازبک است که در اواخر عمر سلطان ابوسعید بهادر از آلوس اردوی طلایی قصد حمله بمملکت او کرد و ا...
قشلاق ازبک . [ ق ِ اُ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهریار تهران واقع در 20 هزارگزی باختر علیشاه عوض . موقع جغرافیایی آن جلگه و سکنه ٔ آن...
گوهرطاهر ازبک . [ گ َ / گُو هََ هَِ اُ ب َ ] (اِخ ) یکی از امرای ازبکیه است که ولی محمدخان ازبک حکومت سمرقند و بلخ را از دست برادرزادگان خود...
قبادخان ازبک . [ ق ُ ن ِ اُ ب َ ] (اِخ ) حاکم بلخ است در زمان تیمورشاه پسر احمدشاه درانی . تیمورشاه برخوردارخان و پیردوست خان را با جمعی از ...
مظفرالدین ازبک . [ م ُ ظَف ْ ف َ رُدْ دی اُ ب َ ] (اِخ ) برادر اتابک نصرةالدین ابوبکربن محمدبن ایلدگزبود که بعد از وی به پادشاهی رسید و پانز...