اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

استحکام

نویسه گردانی: ʼSTḤKAM
استحکام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استوار شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). استواری . استوار گردیدن . (منتهی الارب ). حصانت . محکمی .اِحکام : الحمد ﷲ الذی انتخب امیرالمؤمنین من اهل تلک الملة التی علت غراسها و رست اساسها و استحکمت ارومتها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299). عقده ٔ آن مناکحت به استحکام رسانیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 395).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
استهکام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تکبر کردن . (منتهی الارب ). تکبر. بزرگ منشی کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.