استقدار
نویسه گردانی:
ʼSTQDʼR
استقدار. [ اِ ت ِ ](ع مص ) تقدیر کردن . تقدیر خواستن . (زوزنی ). تقدیر کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). یقال : استقدر اﷲ خیراً. || توانائی خواستن . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
استغدار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به آب گیر شدن جای . (تاج المصادر بیهقی ).آبگیرناک شدن مکان : استغدر المکان . (منتهی الارب ).