اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسحاق

نویسه گردانی: ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن صالح بن زیاد العقیلی مکنی به ابویعقوب . وی ساکن طرسوس بود و بدانجا در سنه ٔ 240 هَ . ق . درگذشت . ابوعبداﷲبن مخلد ذکر او آورده است . وی از ابن عیینه و شافعی روایت کند و ابن المبارک حدیث او را تخریج نکرده است و احمدبن ابراهیم الدّورفی و ابومسعود واسید از او روایت کنند و بین او و احمدبن حنبل اخوت و صداقت بود. (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 215، 216).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن یونس . طبیبی عالم به صناعت طب و عارف به علوم حکمیه و نیکودرایت و حسن العلاج . او حکمت را نزد علي بن اسمح آموخت ...
اسحاق . [ اِ ](اِخ ) ابن یوسف الازرق مکنی به ابومحمد. محدث است .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن یوسف الجرجانی الدیلمانی . از ثقات است و از سفیان بن عیینة و حفص بن عمر العدنی و طارق بن عبدالعزیز المکی سماع دارد...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن یوسف حذافی صغانی ، از بطن حذافة از قضاعة. عبیدبن محمد الکشودی از او روایت دارد. (تاج العروس : ح ذ ف ).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابوابراهیم بن ابراهیم الفاریابی . اوراست : دیوان الادب . وفات وی بسال 459 هَ . ق . است .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابوابراهیم . رجوع به اسحاق بن ابراهیم نجیبی ... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابوابراهیم . رجوع به اسحاق بن نصیر شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابواسماعیل . رجوع به اسحاق بن جندب شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابوایمن . محدث است .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابوحذیفة. رجوع به اسحاق بن بشر قرشی ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.