اسحاق
نویسه گردانی:
ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عبدالجبار حافظ و قاضی . مکنی به ابومحمد. وی صاحب مسند و از مردم بست سجستان است و از قتیبة و ابن راهویه روایت دارد. وفات او بسال 357 هَ . ق . است و او شیخ ابن حبان است . (تاج العروس ذیل : ب س ت ).
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن بشر مکنی به ابوعبدالرحمن . مولی عبداﷲبن عمر. تابعی است .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ )ابن بشر نَبّال . شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب باقر (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 112).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن بشر قرشی مکنی به ابوحذیفه . رجوع به اسحاق بن بشربن محمد... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن بشیر. او راست : المبتداء. (کشف الظنون ). رجوع به اسحاق بن بشر (از اصحاب سیر) شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن جبریل دیلمی بویهی . ملقب به کرزالدین حکیم . متوفی 689 هَ . ق . او راست : تاریخ سماویات و ارضیات .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن جریربن یزیدبن جریربن عبداﷲ بجلی کوفی . مکنی به ابی یعقوب . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . و د...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن جریر صنعانی . او راست : تاریخ صنعاء.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن الجصاص . نام شاعری بزبان عرب . (ابن الندیم ). و رجوع بالموشح ص 45 شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن علی . شیخ طوسی در رجال خود نام وی را در عداد اصحاب باقر(ع ) آورده و ظاهراً امامی است . (تنقیح المقال ج 1 ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفر الصادق بن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب . شیخ طوسی او را از صحابه ٔ صادق (ع ) شمرده و شیخ مفید در کت...