اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسحاق

نویسه گردانی: ʼSḤAQ
اسحاق .[ اِ ] (اِخ ) ابن جُنْدَب ۞. مکنی به ابواسماعیل ، ملقب به فَرائِضی . صاحب ایضاح الاشتباه آنرا بوجه مذکور ضبط کرده و همچنین در رجال شیخ طوسی با فاء آمده است ، لیکن جاربردی گوید فرائضی غلط است و صحیح قرائضی با قاف است ، و در رجال ابن داود نیز با قاف نوشته شده است . در رجال نجاشی گوید: وی ثقة است و از ابوعبداﷲ (جعفربن محمد) روایت دارد و او را کتابی هست که اصحاب ما از وی نقل کرده اند.عبیس از وی روایت کند. (تنقیح المقال ج 1 ص 113).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) لؤلوئی . لؤلؤفروش بود. شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب امام صادق (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 112).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ماجری (ماجرمی ؟). وی یکی از کتب ثامسطیوس را بعربی نقل کرده و چون نسخه ٔ او بسیار مغلوط بود بار دیگر آن را مقابله و تص...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) مجدالدین . رجوع به کسائی شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) مداینی . منسوب بشهر مدائن پایتخت ساسانیان که اکنون دهکده ای است بمغرب دجله در جنوب بغداد قبر سلمان فارسی و حذیفه ٔ ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) مرادی کوفی . منسوب بقبیله ٔ مُراد از قبایل یمن ، که گویند جد ایشان مرادبن مذحج یا مرادبن مالک بن سبا بوده است . شیخ ط...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) مروروذی . رجوع به ابن راهویه و اسحاق بن ابراهیم بن مخلد... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) مصعبی . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن مصعب شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) موصلی . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن میمون ... موصلی و رجوع بحبیب السیر جزو 3 از ج 2 ص 86 و الجماهر ص 154 شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) نبی (ص ). رجوع به اسحاق بن ابراهیم شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) نجم الدین . رجوع به اسحاق بن علی حنفی ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.