اسحاق
نویسه گردانی:
ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن الحذاء. ابوالخزرج حسن بن برزقان انصاری از وی روایت کند، و وی از ابوعبداﷲ (جعفربن محمد صادق ) روایت دارد. رجوع به کافی باب احتذاء از باب تجمل شود. (تنقیح المقال ج 1 ص 113).
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شیخ ابواسحاق احمد بن حلاج اطعمه، معروف به بسحاق اطعمه، شاعر پارسیگوی نیمهٔ دوم سدهٔ هشتم و سدهٔ نهم بود. او در نیمه دوم سده هشتم هجری قمری در شیراز م...
ابراهیم بن حمادبن اسحاق بن حماد. [ اِ م ِ ن ِ ح َم ْ ما دِ ن ِ اِ ق ِ ن ِ ح َم ْ ما ] (اِخ ) از فقها و روات مالکی و مکنی به ابواسحاق است . از ...