اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسحاق

نویسه گردانی: ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ](اِخ ) ابن حنین بن اسحاق عبادی . مکنی به ابویعقوب . طبیب مشهور (215 - 298 هَ . ق .). او در علم طب یگانه ٔعصر خویش و در نقل و معرفت لغات و فصاحت آن از نسیج پدر خود بود و مانند پدر تعریب کتب حکمت یونانی میکرد جز اینکه تعریب او از کتب حکمت ارسطاطالیس پیش ازترجمه های طب اوست . و او خدمت همان خلفا و رؤساء مخدومین پدر خویش کرد و در آخر مختص و منقطع قاسم بن عبیداﷲ وزیر امام معتضد باﷲ بود تا آنجا که وزیر مذکوراو را محرم اسرار خویش ساخت و آنچه را از دیگران مکتوم می داشت بر او نمی پوشید و ابن بطلان در کتاب دعوة الاطباء آرد که وقتی وزیر قاسم بن عبیداﷲ شنید که اسحاق مسهل آشامیده است بمداعبه قطعه ٔ زیرین بدو نوشت :
اَبن لی کیف امسیت
و ما کان من الحال
و کم سارت بک الناقَ
َ-ة نحو المنزل الخالی .
و او در پاسخ ابیات ذیل بوزیر فرستاد:
بخیر بت ﱡ مسروراً
رخی ّ الحال و البال
و اما السیر و الناقة
و ذاک المربع الخالی
فأجلالک انسانیَ
َ-ه یا غایة آمالی .
و ابن خلکان گوید در کتاب الکنایات خواندم که ابیات جواب بدین صورت بود:
کتبت الیک و النعلان ما ان
اقلهما من المشی العنیف
فان رمت الجواب الی فاکتب
علی العنوان یوصل فی الکنیف .
و اسحاق و نیز پدر او را در طب مصنفات سودمند است . و در آخر او را فالج افتاد و به ربیعالاَّخر سال 298 یا 299 هَ . ق . درگذشت . و نسبت او به عباد حیره است و عباد حیره از ترسایان ایرانی بودند. (ابن خلکان چ تهران ج 1 صص 70 - 71). و داود ضریر انطاکی از او چنین یاد میکند: الکامل المجرب اسحاق بن حنین النیسابوری فعرب الیونانیات و السریانیات و اضاف الیها مصطلح الاقباط لانه اخذ العلم عن حکماء مصر و انطاکیه و استخرج مضار الادویة و مصلحاتها. (تذکره ٔ ضریر چ 1303 هَ . ق . ج 1 ص 20). ابن الندیم گوید: او در فضل و صحت نقل از یونانی و سریانی بعربی مانند پدر خویش و بفصاحت در زبان عرب مقدم برپدر بود و خلفا و رؤسائی را که حنین دریافت او نیزخدمت کرد لیکن به قاسم بن عبداﷲ اختصاص خاص داشت و رازدار و محرم او بود و در آخر مبتلی بفالج گشت و بدان بیماری در 298 هَ . ق . بمرد. او راست : اختصار قاطیغوریاس ارسطو. نقل نص باری ارمینیاس بعربی . اختصار باری ارمینیاس . نقل انالوطیقای اولی ارسطو بسریانی (و این بقیه ٔ انالوطیقاست و حنین قسمت اول را نقل کرده است ). نقل تمام انالوطیقای ثانی ارسطو بسریانی . و کتاب تاریخ ۞ . نقل کتاب الکون و الفساد ارسطو بعربی . نقل کتاب بوطیقای ارسطو به سریانی و این نقل را یحیی بن عدی به عربی ترجمه کرده است و دمشقی هفت مقاله ٔ آنرا نقل کرده است . نقل تفسیر امونیوس و اسکندر افرودیسی بعربی . نقل ریطوریقای ارسطو بعربی . و نقل کتاب الحروف (الهیّات ) ارسطو تا حرف مو. نقل چند مقاله ٔ کتاب الحروف (الهیّات ) ارسطو. نقل تفسیر دوازده مقاله ٔ کتاب اخلاق ارسطو به تفسیر فرفوریوس و چند مقاله از همان کتاب بتفسیر ثامسطیوس بسریانی . نقل کتاب النفس ارسطو باستثنای کمی از آن و نقل تمام آن بار دیگر بهتر از اولی و نقل اصول هندسه ٔاقلیدس . ترجمه ٔ سه مقاله ٔ اخیر کتاب ماذکره فلاطن فی طیماوس تألیف جالینوس و نقل کتاب المحرک الاول لایتحرک جالینوس و نقل کتاب عدد المقاییس جالینوس برای علی بن یحیی . نقل کتاب تفسیر الثانی من کتب ارسطالیس ازجالینوس . او را علاوه بر نقلها و ترجمه ها از کتب قدیمه تألیفات هست که ابن الندیم نام آنها را آورده است : کتاب الادویة المفردة به ترتیب الفبائی . کتاب الکناش اللطیف . کتاب تاریخ الاطباء. کتاب الادویة المفردة اللطیف الفبائی . (از ابن الندیم ). و ابن البیطار از او روایت آرد، از جمله در کلمه ٔ سناء، سناء مکّی . و کتب ذیل از مصنفات وی بطبع رسیده : 1 - کتاب اوقلیدس الفیثاغوری ، نقل اسحاق ، و شرح ابوالعباس النیریزی با ترجمه ٔ لاتینیه از استاد بستورن و استاد هیبرگ ۞ ، چاپ هونیه (کپنهاگ ) 1893م . 2 -کتاب ارسطاطالیس باری ارمینیس به معنی در عبارت ، نقل اسحاق بن حنین ، به اعتناء ایزیدر پلاک ۞ با مقدمه ٔ بزبان آلمانی و فهرست کلمات با اصل سریانی و یونانی در لیبسیک بسال 1913 م . 3 - کلیات ارسطاطالیس به اعتناء استاد زنکر (علم الفلسفه )، چ لیبسک 1846م . 4 - در کتاب مقالات فلسفه لابن سینا و الفارابی و الغزالی و ابن العربی و ابن العسال ، ترجمه ٔ عربی مقالات ارسطو و افلاطون توسط اسحاق بن حنین نیزدر بیروت بسال 1908 م . چاپ شده است . (معجم المطبوعات ). و رجوع به تتمه ٔ صوان الحکمة چ لاهور ص 4 ببعد، واعلام زرکلی ج 1 ص 96 و قاموس الاعلام ترکی و فهرست عیون الانباء و فهرست تاریخ الحکماء قفطی و کنز الحکمة ترجمه ٔ نزهة الارواح شهرزوری صص 22 - 23 و ضحی الاسلام ج ث ص 178 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (ع مص ) کهنه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). کهنه شدن جامه : اَسْحَق َ الثوب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پستان بشکم وادو...
اسحاق .[ اِ ] (اِ) از اعلام است . علم ٌ اعجمی لایصرف . (اقرب الموارد). اسم عجمی لم تصرفه للتعریف و یصرف ان نظر الی انه مصدر فی الاصل من ا...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) نبی . رجوع به اسحاق بن ابراهیم شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) یکی از نقله و مترجمین کتب از زبانهای دیگر بعربی . وی کتاب مجسطی را ترجمه و ثابت اصلاح کرده است . ونیز کتاب سوفسطس ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) پدر عبداﷲبن سحوق محدث . و سحوق نام مادر اوست . (منتهی الارب ).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) رئیس فرقه ٔ اسحاقیه ، یکی از چهار فریه ٔ کیسانیه . (بیان الادیان ).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) کاتب ابن طولون بود. رجوع بعیون الانباء ج 2 ص 84 شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن آدم بن عبداﷲبن سعد اشعری قمی . نجاشی گوید: وی از امام رضا (ع ) روایت دارد و کتابی تألیف کرده و جماعتی از وی آن...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ۞ ابن ابراهیم نبی (ع ). پدر او ابراهیم خلیل (ع ) و مادر او ساره (سارا) است و خود از اجداد پطریارخی و هم از اسلاف عیس...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم . یکی از شعرای مخضرمی است . او راست : پنجاه ورقه شعر. (الفهرست ابن الندیم ص 234 س 1).
« قبلی صفحه ۱ از ۴۵ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.