اسحاق
نویسه گردانی:
ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز ابوالسفاتج (ج ِ سفته ). بزّاز کوفی .شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب صادق (ع ) شمرده و ابن غضائری در رجال کنیت وی را ابویعقوب و ابوالسفاتج هر دو آورده است و گویند از ابوعبداﷲ روایت کند. علامه در خلاصة الاقوال و حسن بن داود در رجال خود نیز شرح احوال او آورده اند. (تنقیح المقال ج 1 ص 114).
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویحیی بن سلیمان رازی . محدث است .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن مخلد... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب . رجوع به ابویعقوب اسحاق شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب . رجوع به اسحاق بن ابراهیم ثقفی شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن نسطاس ... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن صالح ... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن داود... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن یونس ... و منجنیقی شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب . رجوع به اسحاق بن اسماعیل بن موسی ... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابویعقوب بن اسرائیل . محدث است .