اسحاق
نویسه گردانی:
ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعدبن مالک اشعری قمی . در رجال شیخ طوسی در یک مورد وی بنام اسحاق قمی از اصحاب باقر (ع ) خوانده شده ، و دیگر بار با تمام القاب فوق در عداد اصحاب صادق (ع ) آمده است و نیز شیخ طوسی در فهرس گوید: او راست کتابی و آنرا احمدبن زید خزاعی از او روایت کند. نجاشی گوید: وی از ابوعبداﷲ (صادق ) و ابوالحسن (رضا) روایت دارد. و فرزند او احمدبن اسحاق مشهور است . و علی بن بزرج از وی روایت کند. (تنقیح المقال ج 1 ص 115).
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم الطاهری . ابومعاذ فضل بن خلف نحوی کتاب معانی القرآن خود را بنام او کرده است . (ابن الندیم ).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم العقیلی . رجوع باسحاق بن ابراهیم بن صالح شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم غزال . جامی گوید: وی از بزرگان مشایخ بوده است و کرامات ظاهره داشته و مقام وی با کوه لکام بوده . یکی ا...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم فارابی ۞ مکنی به ابی ابراهیم . وی خال اسماعیل بن حماد جوهری ، صاحب «کتاب الصحاح فی اللغة» است و این ا...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم فزاری . برادر محمدبن ابراهیم . شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مروزی . از روات قرائت کسائی است . (ابن الندیم ). رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن مخلد... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مصعب مصعبی . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن مصعب شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم موصلی . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن میمون ... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم نابتی . رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن احمد... شود.
اسحاق . [اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم نجیبی قرطبی مالکی مکنی به ابوابراهیم . او راست : کتاب النصایح . (کشف الظنون ).