اسحاق
نویسه گردانی:
ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ انصاری مکنی به ابویحیی . یکی از مشاهیر تابعین و از اهالی مدینه . محدثین معروف مانند مالک و عیینه و اوزاعی شمه ای از احادیث شریفه را از وی نقل کرده اند. موثق بودن او متفق علیه است . وی در سنه ٔ 132 و بروایتی دیگر در سال 130 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل القافلانی . محدث است و ذکر او در کتاب المصاحف ابی بکر عبداﷲبن ابی داود السجستانی چ لیدن 1937 م . ص 180 آمده...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل المذحجی .رجوع به اسحاق بن اسماعیل بن عبداﷲبن زکریا... شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل نیشابوری . شیخ طوسی در کتاب رجال وی را از اصحاب امام عسکری (ع ) شمرده و گوید وی ثقة است و علامه در خلا...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اشعث بن قیس کندی . مادر او ام فروة بنت ابی بکربن ابی قحافه است . (حبیب السیر ج 1 جزو 4 ص 158). و رجوع بعیون الاخبا...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن البتکین غزنوی . چون البتکین درگذشت ، پسر او اسحاق بر مسند ایالت متمکن گردید (سال 352 هَ. ق .) و سرانجام امور ملک ب...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن امیرکابن کرامی جعفری . شیخ منتجب الدین بن بابویه (متوفی 585 هَ . ق .) در فهرس خود(که ضمن مجلدات بحار الانوار چاپ ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ایوب . جاحظ در البیان و التبیین چ حسن السندوبی ج 2 ص 164 ذکر او آورده است .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ایوب بن احمدبن عمربن الخطاب العدوی . رجوع به عدوی و الاعلام زرکلی ج 1 ص 96 شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن بُرَیْدبن یعقوب طائی کوفی . شیخ طوسی او رادر رجال خود از اصحاب صادق (ع ) شمرده ، و در برخی نسخ کتاب رجال کلمه ٔ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن بشربن محمدبن عبداﷲبن سالم بخاری . مکنی به ابی حذیفه . از موالی بنی هاشم . مولد او بلخ است و چون ببخارا سکنی گزید...