اسحاق
نویسه گردانی:
ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن فروخ . مولای طلحه . در برخی نسخ فروخ و برخی فرّوج آمده است ، لیکن صحیح با خاء است . شیخ طوسی وی را در عداد اصحاب صادق (ع ) آورده . و کلینی در باب صلوات بر پیغمبر از کافی روایتی از یعقوب بن عبداﷲ از اسحاق مزبور آورده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 120).
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
شیخ ابواسحاق احمد بن حلاج اطعمه، معروف به بسحاق اطعمه، شاعر پارسیگوی نیمهٔ دوم سدهٔ هشتم و سدهٔ نهم بود. او در نیمه دوم سده هشتم هجری قمری در شیراز م...
ابراهیم بن حمادبن اسحاق بن حماد. [ اِ م ِ ن ِ ح َم ْ ما دِ ن ِ اِ ق ِ ن ِ ح َم ْ ما ] (اِخ ) از فقها و روات مالکی و مکنی به ابواسحاق است . از ...