اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسحاق

نویسه گردانی: ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد بصری . شیخ طوسی در یک جا او را از اصحاب هادی (علی بن محمد النقی (ع )) شمرده گوید: غالی بود، و در جای دیگر از اصحاب عسکری (حسن بن علی (ع )) نوشته گوید: مکنی به ابویعقوب بود. و علامه در خلاصه اسحاق بن محمد را غالی و ازاصحاب جواد (محمدبن علی بن موسی الرضا (ع )) شمرده است . حسن بن داود در باب دوم رجال خود غلو او را از کشی و فساد عقیدت او را از ابن غضائری نقل کرده است لیکن این اشتباه است ، چه ابن غضائری اسحاق بن محمدبن احمدبن ابان را بفساد عقیدت متهم ساخته نه این اسحاق را. کشی گوید از ابوعمر راجع بوی پرسیدم گفت : وقتی برای کتابت ببغداد رفتم و نزد او شدم و کتابی برای استنساخ خواستم ، وی برای من کتابهای مشتمل بر احادیث مفضل بن عمر را که درباره ٔ تفویض است بیرون آورد من نپذیرفتم ، پس احادیث شیوخ صالح خود را آورد، و من در آن مدت که نزد او بودم او را کبوترباز و دل باخته ٔ کبوتران مراعیش یافتم . او در ثواب نگاهداری این گونه کبوتر احادیثی نقل میکرد، و حافظه ٔ غریبی داشت . آقاباقر وحید بهبهانی (متوفی 1206 هَ . ق .) در تعلیقه ٔ رجالی مطبوع خود گوید: اتهام اسحاق بغلو از آن جهت است که وی روایتی نقل کرده که بموجب آن أئمه تقسیم کنندگان و مقدرکنندگان ارزاق مردم هستند، در صورتی که این معنی غلو نیست و امروز همه ٔ شیعیان به این معنی معتقدمیباشند، و گذشتگان بسیاری از عقاید حقه را غلو می شمردند، مثلاً نفی سهو از پیغمبر را غلو می پنداشتند درصورتی که حق همین است که پیغمبر سهو نمیکند - انتهی . شیخ عبداﷲ مامقانی نیز در تنقیح المقال ج 1 ص 121 مطالب فوق را از تعلیقه ٔ آقاباقر بهبهانی نقل و او را تصدیق کرده و این مرد را از غلو منزه شمرده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
اسحاق . [ اِ ](اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل مکنی بابوالقاسم . حکیم سمرقندی . از اجلاء عرفا و معتبرین ایشان است . در اوایل مائه ٔ چهارم هجریه در ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن بابویه . شیخ منتجب الدین ابن بابویه در فهرس خود که در آخر بحار الانوار چاپ شده گوید: اسحاق تمام ت...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن زنگی اسفراینی شعبی ساوی مکنی به ابوعبداﷲ. او راست : ینابیع الاحکام . (کشف الظنون ).
اسحاق . [ اِ ](اِخ ) ابن محمدبن علی بن خالد مقری تمار. شیخ طوسی او را در باب «من لم یرو عنهم » آورده گوید: محمدبن نوح از وی روایت کرده اس...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن سعید المدینی مکنی به ابویعقوب . از موالی انصار. او از حمیدبن مسعدة و عمروبن علی روایت و کتاب العلل...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمید ملقب به کبیر دهلوی . او راست : شرحی بر الکافیة فی النحو ابن الحاجب . (کشف الظنون ).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن مندة مکنی به ابویعقوب . وی از خاندان حدیث و روایت بود و از عبداﷲبن محمدبن نعمان و ابن ابی عاصم ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد الأَزرق . ابن عبدربه ذکر او آورده است . (عقد الفرید چ محمد سعید العریان ج 5 ص 223).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد الاصبهانی ، مولی عبداﷲبن جعفر الهاشمی . سلیمان بن احمد از او روایت دارد. ابونعیم بنقل از سلیمان بن احمد بنقل ا...
اسحاق . [ اِ] (اِخ ) ابن محمد حَضینی . شیخ طوسی در رجال خود در آخر باب اصحاب رضا (ع ) ذکر او آورده و در همان باب نام اسحاق بن ابراهیم حضین...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.