اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسحاق

نویسه گردانی: ʼSḤAQ
اسحاق . [اِ ] (اِخ ) ابن منصور. جهشیاری ذکر او آورده است . (کتاب الوزراء و الکتاب چ مصر 1357 هَ . ق . ص 189).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن فضل بن یعقوب بن سعیدبن نوفل الحرث بن عبدالمطلب . شیخ طوسی وی را در عداد اصحاب باقر (ع ) و روایت او آورده است . و...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن فروخ . مولای طلحه . در برخی نسخ فروخ و برخی فرّوج آمده است ، لیکن صحیح با خاء است . شیخ طوسی وی را در عداد اصحا...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن فرات مکنی به ابونعیم مصری . محدث و قاضی مصر است . (عیون الاخبار ج 1 ص 314).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن غالب اسدی کوفی . شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب صادق (ع ) شمرده . نجاشی او را والبی اسدی و صلیب العربیه ۞ ...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عیسی العباس . جاحظ ذکر او آورده . رجوع به کتاب البیان و التبیین چ حسن السندوبی ج 1 ص 243 و 266 و ج 3 ص 80 و217 شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عیسی البصری مکنی به ابوهاشم . محدث است و هنادبن السرّی از او روایت کند.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عیسی . ذکر او در عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 2 ص 302 و ج 5 ص 61 آمده است .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمرو. رئیس صنف اسحاقیه از فرقه ٔ کیسانیه . (مفاتیح العلوم ).
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمر نیشابوری جمیلی . شاعری طرفه گوی است .
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ۞ ابن عمران . طبیب معروف به سم ّ ساعة. سلیمان بن حسان مشهور به ابن جلجل گوید که اسحاق بن عمران مسلمان و اصلاً از م...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.